در دنیای امروز که رقابت در کسبوکارها بیشتر از همیشه است، توانایی مدیریت مؤثر منابع و افراد، یک ضرورت است. مدیران موفق بهطور مداوم باید استراتژیهای مؤثری را برای رسیدن به اهداف سازمانی و بهبود عملکرد تیمهای خود پیادهسازی کنند. به گفته استیو جابز ، “ساده بودن می تواند دشوارتر از پیچیده بودن باشد: ؛شما باید سخت کار کنید تا فکر خود را تمیز کنید تا ساده شود”.در این مقاله، پنج اصل اساسی مدیریت سازمانی را بررسی میکنیم که میتواند به مدیران در رسیدن به موفقیتهای بزرگ کمک کند.
پنج کارکرد کلیدی مدیریت سازمانی
مدیریت سازمانی از مجموعهای از عملکردهای اساسی تشکیل شده است که به مدیران کمک میکند تا سازمان را بهطور مؤثر رهبری کرده و به اهداف خود برسند. این پنج عملکرد عبارتند از: برنامهریزی، سازماندهی، رهبری، کارکنان و کنترل. در اینجا به بررسی هرکدام از این عملکردها میپردازیم:
2.1. برنامهریزی
برنامهریزی یکی از کلیدیترین اصول مدیریتی است. در این مرحله، مدیران باید اهداف و استراتژیهای مشخصی تعیین کرده و تصمیم بگیرند که چه اقداماتی باید انجام دهند تا به این اهداف دست یابند. همچنین باید منابع مورد نیاز برای تحقق این اهداف را شناسایی کرده و زمانبندی مناسبی برای انجام اقدامات تدوین کنند.
مثال:
یک مدیر موفق در ابتدا اهداف کوتاهمدت و بلندمدت سازمان را مشخص میکند و سپس با برنامهریزی دقیق، منابع لازم را بهطور بهینه تخصیص میدهد.
2.2. سازماندهی
سازماندهی به معنای تخصیص مناسب منابع و ایجاد روابط کاری میان افراد مختلف در سازمان است. این فرآیند به تیمها کمک میکند تا در راستای اهداف مشترک بهطور هماهنگ عمل کنند. ساختار سازمانی باید بهگونهای باشد که همه افراد در راستای مأموریت و اهداف کلی سازمان حرکت کنند.
مثال:
یک مدیر در این مرحله تیمهای کاری را تشکیل میدهد و منابع لازم را در اختیار آنها قرار میدهد تا کارها بهطور مؤثر و هماهنگ انجام شود.
2.3. رهبری
رهبری شامل الهامبخشی، انگیزهدهی و ایجاد ارتباطات مؤثر با کارکنان است. مدیران باید دیدگاه و چشمانداز خود را به تیم منتقل کرده و آنها را بهسوی تحقق اهداف سازمانی هدایت کنند. رهبری مؤثر باعث ایجاد انگیزه در تیمها و ارتقاء عملکرد آنها میشود.
مثال:
یک رهبر موفق در کنار تصمیمگیریهای استراتژیک، توانایی ایجاد انگیزه در کارکنان را دارد و از مهارتهای ارتباطی برای ایجاد همافزایی میان اعضای تیم استفاده میکند.
2.4. کارکنان
استخدام و انتخاب افراد مناسب برای سازمان، یکی از اساسیترین وظایف مدیران است. این مرحله شامل فرآیند جذب، ارزیابی و استخدام کارکنان است تا تیمهای توانمند و با قابلیتهای مختلف شکل بگیرند.
مثال:
یک مدیر با استفاده از مصاحبههای مؤثر و ارزیابی مهارتها و شایستگیهای کارکنان، اعضای تیم را بهگونهای انتخاب میکند که بتوانند در کنار هم بهترین عملکرد را ارائه دهند.
2.5. کنترل
کنترل به فرآیند نظارت بر پیشرفت و ارزیابی نتایج فعالیتها گفته میشود. مدیران باید بهطور مداوم عملکرد تیمهای خود را بررسی کرده و در صورت نیاز، اصلاحات لازم را انجام دهند تا سازمان به اهداف خود دست یابد.
مثال:
یک مدیر با نظارت دقیق بر فرایندها و نتایج، اطمینان حاصل میکند که تیمها طبق برنامه پیش میروند و در صورت نیاز، اقدامات اصلاحی انجام میدهد.
نقشها و انواع مدیران در سازمان
هر سازمانی دارای مدیران در سطوح مختلف است. مدیران خط مقدم، میانه و عالی هر کدام وظایف خاصی دارند که بهطور مجزا باید انجام دهند.
مدیران خط مقدم، میانه و عالی: چه تفاوتی دارند؟
- مدیران خط مقدم معمولاً مسئول عملیات روزانه و مدیریت کارمندان سطح پایینتر هستند.
- مدیران میانه وظیفه نظارت بر تیمهای مختلف و اطمینان از همراستایی آنها با اهداف سازمان را بر عهده دارند.
- مدیران عالی به تصمیمگیری استراتژیک و تدوین سیاستهای کلان سازمان میپردازند.
هر کدام از این مدیران نیاز به مهارتها و استراتژیهای خاص خود دارند که به موفقیت کلی سازمان کمک میکند.
اصول مدیریت سازمانی : مدیریت موثر منابع سازمانی
یک مولفه اساسی برای عملیاتی کردن برنامه استراتژیک سازمان ، تخصیص منابعی است که بیشترین تأثیر را خواهند داشت. در حقیقت ، دکتر ری پاورز (2015) ، دانشیار دانشکده تجارت و فناوری فوربس ، استدلال می کند که این مهمترین کاری است که باید انجام شود.
وی توضیح می دهد: “من منابع را به عنوان افراد ، زمان ، پول و دارایی ها تعریف می کنم . البته تعریف اصلی پروژه این است که برای هر فعالیتی که انجام می دهیم ، هدف و تاریخ شروع و پایان داشته باشیم.”
مدیریت منابع یکی از جنبههای اساسی و حیاتی در هر سازمان است. منابع سازمانی شامل افراد، زمان، پول و داراییها هستند که باید بهطور مؤثر مدیریت شوند.
تخصیص منابع: کلید موفقیت در اجرای استراتژی
مدیران باید منابع سازمانی را بهگونهای تخصیص دهند که بیشترین تأثیر را بر اهداف استراتژیک سازمان داشته باشد. تخصیص صحیح منابع میتواند به تحقق اهداف کمک کرده و عملکرد سازمان را بهبود بخشد.
مثال:
اگر یک پروژه نیاز به تأمین منابع مالی و انسانی دارد، مدیر باید تصمیمات درستی بگیرد تا این منابع بهطور مؤثر و به موقع در دسترس تیم قرار گیرند.
اصول مدیریت سازمانی : درک و به کارگیری چهار بعد هوش هیجانی (EQ) در به حداکثر رساندن پتانسیل انسانی
مدیران موثر زمینه و فرهنگ را در موقعیت های رهبری درک می کنند. چه چیزی به موفقیت این مدیران کمک می کند؟ آسان است؛ آنها EQ (شایستگی های هر بعد از هوش هیجانی) را درک می کنند.
این چهار بعد عبارتند از: خودآگاهی بالا ، آگاهی اجتماعی ، خود مدیریتی و مهارتهای اجتماعی خوب. همه این شایستگی ها مهم هستند و منجر به ارتباطات بسیار خوبی با مردم می شوند. آنها منجر به عملکرد مدیریتی قوی تر و موثرتر می شوند. EQ یک مولفه بسیار مهم برای برتری به عنوان سرپرست است.
کار مدیر این است که راهی پیدا کند تا مهارت و استعداد یکی از اعضای تیم را به سطح بالاتری از عملکرد تبدیل کند. این ایده اصلاً تغییر کارمندان را پیشنهاد نمی کند. در عوض ، این امر به حداکثر رساندن پتانسیل انسانی است . این هنر به همان اندازه مهم است که علم مهم است.
اصول مدیریت سازمانی : تجارت را بشناسید
یک اصل معمول در مدیریت این است که یک مدیر واجد شرایط می تواند هر شغلی را مدیریت کند. این نکته فقط تا حدی درست است. این درست است که اکثر مدیران به جای متخصص بودن ، رییس هستند. با این حال ، بسیاری از مدیران بسیار موفق ، کار خود را در نقش های تخصصی آغاز کردند. آنچه بیشتر مدیران موفق در کار خود در بخشها و شرکتهای پیشرو به ارمغان می آورند ، هم دانش کافی در مورد تجارت است (آنها بسیار باتجربه هستند) و هم دانش کاملی از اصول مدیریت عالی دارد. مدیران مشتاق ابتدا باید با انجام کار در بخش های مختلف سازمان و کشف چگونگی کارکرد قسمت های مختلف سازمان برای تبدیل شدن به یک کلیت جهانی ، خصوصیات تجارت را بیاموزند زیرا مدیران بسیار خوب آنچه را که در کسب و کار جهانی است کشف می کنند و از آن جهت پیشبرد تجارت و بهبود عملکرد استفاده می کنند.
به یاد داشته باشید ، به عنوان یک مدیر ، برای رضایت شغلی بیشتر و موفقیت شغلی باید با چشم انداز ، مأموریت ، استراتژی ها ، رهبری ، سیستم ها ، ساختار و فرهنگ سازمان خود همسو باشید. در تمام کارهایی که انجام می دهید ، انصافاً و صادقانه با مردم رفتار کنید و تمام تلاش خود را به کار بگیرید تا اخلاق و ارزشهای اصلی سازمان و همچنین ارزشهای خود را دنبال کنید و آنها را بپذیرید.
بهترین تلاش خود را به تیم ها ، سازمان ها و مشتریان خود ارائه دهید. یک مدیر موثر باشید تا نتایج عملکرد را برای سازمان خود بدست آورید و اعتماد و رابطه مثبت با کارمندان خود ایجاد کنید.
منبع مرتبط:
https://www.coursera.org/learn/organization
نتیجهگیری و توصیهها
اصول مدیریت سازمانی برای هر مدیری از اهمیت ویژهای برخوردار است. با به کارگیری این اصول، میتوانید عملکرد تیمهای خود را بهبود بخشید، منابع را بهطور مؤثر تخصیص دهید و سازمان را به سمت موفقیتهای بزرگ هدایت کنید. هر مدیر باید با تمرکز بر این اصول، به صورت مداوم در جستجوی بهبود و یادگیری باشد.